بحران گرایش سرمایه برای دلالی

به گزارش صفا نیوز ، سالهاست با بحران های جدی در عرصه های گوناگون رو به رو هستیم. بحران هایی که هر کدام نه تنها در روند حرکت اخلال ایجاد می کند، بلکه می تواند باعث توقف شود. با این وصف در تمامی این سالها توانسته ایم از این بحران ها عبور کنیم. از روزی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، از ترور تا جنگ تحمیلی، تهاجم فرهنگی و بسیاری بحران های دیگر گریبان کشور را گرفته و در مقاطعی به زیان مردم تمام شده، اما هرگز نتوانسته مانع پیشرفت شود.

 

پس از آنکه دشمن نتوانست به مقصد خود دست یابد، جنگ اقتصادی را در دستور قرار داد و ابزاری تاثیرگذار و مخرب به نام تحریم را با تام توان به مرحله اجرا درآورد. در تمامی سالهایی که درگیر جنگ اقتصادی بودیم، از بحران ها عبور کردیم و باعث شکست و افسردگی دشمنان شدیم، اما نمی توان و نباید تاثیرات مخرب جنگ اقتصادی و تحریم ها را نادیده گرفت.

 

با شدت گرفتن تحریم ها و فشارهای ناشی از آن، تکیه بر توان داخل به عنوان ابزاری کارآمد در دستور کار قرار گرفت و رهبر انقلاب در قالب نامگذاری سالها، بر توجه ویژه به تولید تاکید کرد تا هر آنچه در اختیار ایران قرار نمی گیرد یا به ایران فروخته نمی شود، در داخل با بهترین کیفیت تولید شود.

توجه به تولید باعث شد تا برای کارآفرین و تولیدکننده ارزش قایل شویم، اما ناملایمات، کارشکنی ها ومانع تراشی ها باعث بی رغبتی تولیدکنندگان به تولید شد و کار بجایی رسید که تولیدکنندگان کارگران را اخراج کردند، ماشین آلات تولید را به قیمت آهن قراضه فروختند و سرمایه هایی که می توانست به اقتصاد مولد منجر شود، در بازارهای کاذب به جریان درآمد و بحران قیمت دلار، سکه، خودرو، مسکن و… را رقم زد. اما بخشی از سرمایه ها نیز مسیر خروج از ایران را دنبال کرد و اقتصاد دیگر کشورها را به جریان انداخت.

با این وصف همچنان بر تولید تاکید شد به نوعی که رهبر انقلاب قطار « سرمایه گذاری برای تولید» را بر ریل سال جدید قرار دادند. این انتخاب رهبر انقلاب بدلیل افزایش قیمت دلار از47 هزار تومان به 105 هزار تومان و افزایش قیمت سکه طلا از 39 میلیون به 103 میلیون تومان بود. البته این عمق فاجعه نبود و افزایش قیمت خودرو، مسکن، کالاهای اساسی و بسیاری موارد دیگر نشان می داد که سرمایه با تولید قهر است و بیشتر در مسیر دلالی به جریان درآمده است.

در این شرایط باید این سوال مطرح شود که چرا بدین روزگار اسفبار رسیده ایم که سرمایه گذاران از سرمایه گذاری سالم رویگردان شده و در مسیر دلالی و بحران آفرینی برای کشور حرکت می کنند. برای پی بردن به این مهم، کار کارشناسی و بررسی های دقیقی نیاز نیست، کافی است نگاهی به سرنوشت کارآفرینان و سرمایه گذارانی بیندازیم که غم آب و خاک کشور را می خورند و دل در گرو تولید بسته اند.

اگر به زندانها سری بزنیم، متوجه می شویم که تعداد بسیاری از کارآفرینان و کارفرمایان در زندانها بسر می برند، کارآفرینانی که به دلایل واهی از بنگاههای اقتصادی به سلولهای زندان راه یافته اند.

یکی از مهمترین دلایلی که کارآفرینان را راهی زندانها کرده، بی ثباتی بازار است. در شرایطی که مدت شش ماه قیمت دلار از 47 هزار تومان به 103 هزار تومان می رسد، چگونه می توان دل به تولید بست. کارفرمایی که مواد اولیه تولید را با دلار 47 هزار تومانی خریده و کالای تولیدی اش را نیز با دلار 47 هزار تومان فروخته اما هنوز پول کالایی که فروخته، نگرفته، چگونه می تواند مواد اولیه را با دلار 103 هزار تومانی خریداری کند. این بی ثباتی باعث می شود کارفرما به دریافت تسهیلات از بانک با بهره سنگین متوسل شود یا پول نزولی از نزول خوار بگیرد تا شاید بتواند برای مقطع کوتاهی دخل و خرج بنگاه اقتصادی اش را جفت و جور کند و درمدتی به خاک ذلت می نشیند.

نکته دیگر موانع بسیاری است که بر سر راه کارآفرین گذاشته می شود. از دریافت مجوز تا تهیه ارز و خرید مواد اولیه، دوره زمان بری است که در بسیاری از موارد، هنگامی به نتیجه می رسد که تولید آن به هیچ وجه توجیه پذیر نیست.

بحث جدی دیگر، نظام بانکی است که بر پایه نظام ربوی استوار است. مگر می شود سود تولید در بهترین حالت 20 درصد باشد اما بانکها تسهیلات بانکی را با بهره 23 درصد به بالا بپردازند و این تازه اول ماجراست. هنوز تولیدکننده تسهیلات را در مسیر تولید به جریان نینداخته که بحران اقتصادی باعث آشفتگی بازار می شود و ارزش تسهیلات با سر سقوط می کند.

از سوی دیگر تسهیلات ارزی به جای آنکه مشکل گشا باشد، مشکل آفرین می شود. چگونه امکان دارد کارآفرینی که تسهیلات ارزی را به قیمت 47 هزار تومان دریافت کرده، آن تسهیلات را به قیمت ارز 104 هزار تومانی بپردازد؟ براستی کارآفرین در این بحران چه نقشی دارد که یک باره همه معادلاتش برای تولید به هم می ریزد و روزگاری برایش رقم می خورد که توان بازپرداخت اقساطش را ندارد.

چرا کارآفرینی که بدلیل بی ثباتی اقتصاد کشور، از عهده پرداخت اقساط برنیامده، باید گرفتار بهره مرکب شود و بانک نیز پایش را بیخ گلوی تولیدکننده بگذارد و آنقدر فشار بیاورد که دستاورد سالها تلاش و زحمت تولیدکننده را مصادره کند و او را به خاک سیاه بنشاند.

در شرایطی که می توان دلار، سکه طلا، خودرو، مسکن و بسیاری کالاهای دیگر را خرید و یک شبه با افزایش چندین برابر سرمایه رو به رو شد، چه دلیلی دارد که سرمایه گذار خودش را به دردسر بیندازد تا کالایی را با هزاران خون دل تولید کند و ناچار شود بابت دستمزد کارگر، مالیات، بیمه، هزینه های آب، برق، گاز و بسیاری هزینه های جاری به زمین و زمان پاسخ بدهد؟

از همه بدتر اینکه با کوچکترین بهانه ای به کارآفرین و تولیدکننده ای که سالها نیاز کشور را تولید و تامین کرده، اشتغال ایجاد کرده، مانع خروج ارز از کشور شده، چرخهای اقتصاد کشور را به حرکت درآورده، شعار خودکفایی و قطع وابستگی را محقق کرده، انگ مفسد اقتصادی بزنند و ابرویش را ببرند؟

هنگامی که دلالی هیچ خرجی ندارد و دلال از سوی هیچ مرجعی مورد بازخواست قرار نمی گیرد، اما تولید کننده و کارآفرین با انواع تهدیدها دست به گریبان می شود و باید بابت هر حرکتی به دستگاهی پاسخ بدهد، چرا باید انتظار داشته باشیم سرمایه به جای دلالی برای تولید اختصاص یابد؟

More From Author

محمد رستمی صفا کیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *